فهرست مطالب

Journal of Research and Health
Volume:4 Issue: 1, Mar-Apr 2014

  • تاریخ انتشار: 1393/02/12
  • تعداد عناوین: 10
|
  • ملیحه پیشوایی، پژمان باقری صفحات 568-569
    مراقبت پژوهشی فعال، با پایگاه های دیده ور سبک زندگی جامعه نگر: رویکردی نو در نظام تحقیقات سلامت دو یا سه دهه گذشته، مفهوم سبک زندگی به طور عام و سبک زندگی سلامت محور به طور خاص، توجه بسیاری از متفکران اجتماعی، پژوهش گران سلامت و جامعه شناسان پزشکی را به خود جلب کرده است. در یک نگاه دقیق، سبک زندگی سلامت محور به عنوان پدیده ای چند علتی، چند بعدی و چند دلالتی به الگوهای جمعی رفتار مربوط می شود که به مسایل تهدیدکننده سلامت افراد می پردازد تا از این طریق بتواند تضمین کننده سلامت ایشان باشد. نگاهی دقیق به ادبیات موضوع نشان می دهد که برخی پژوهش گران در پی تبیین الگوهای رفتاری سلامت هستند؛ در حالی که بعضی دیگر در پی تبیین آن با تعیین کننده هایی چون انتخاب های فردی برآمده اند[1]. زندگی امروزی و نگاهی هرچند ساده به شرایط زندگی، نشانگر این واقعیت است که سبک و روش زندگی مردم درحال تغییر است. در حال حاضر رفتار و نگرش اقشاری از مردم، مخصوصا جوانان امروزی به ما این هشدار را می دهد که نگاه و نگرش بیشتر آنها با آن چیزی که دولتمردان جامعه اسلامی در ذهن و هدف خود داشته اند، تفاوت دارد و این تفاوت آنچنان مشهود است که مقام معظم رهبری به صراحت به آن اشاره و تآکید داشته اند. اقدامی که چه خوشایند باشد و چه ناخوشایند، سبک زندگی در ایران را دگرگون کرده است؛ تحولاتی که اگر مورد نقد و بررسی قرار نگیرد، می تواند نتایج ناخوشایندی به همراه داشته باشد. تبعاتی که رهبری در سخنان اخیر خود صراحتا به آن اشاره و مسئولان را موظف به برنامه ریزی مناسب و تغییر سبک زندگی در کشور کرده است. سرمایه گذاری برای تربیت نسلی صالح و سالم زمانی فراهم می شود که بزرگان و گروه هایی که وظیفه تربیت و اصلاح نسل را دارند خود از صلاحیت اخلاقی و رفتاری برخوردار باشند. هنگامی که برای جامعه قوانینی در نظرگرفته می شود، مسئولان باید متوجه این امر باشند[3]. بدون اغراق این پرسش که سبک زندگی ما تحت تآثیر چه عواملی است، یکی از مهم ترین پرسش های جامعه امروز ماست. پرسش بعدی هم که در همین رابطه مطرح می شود این است که تا چه حد می توانیم این سبک زندگی را تغییر دهیم؟ آیا اصولا دست ما برای تغییر باز است؟ و اگر بتوان تغییری داد، این کار از عهده چه نهادی برمی آید؟ آیا دولت ها قادرند که عهده دار چنین برنامه ئی شوند یا گروه های دیگر باید وارد این برنامه شوند؟ و اگر بتوان تغییری داد، این کار از عهده چه نهادی برمی آید؟ آیا دولت ها قادرند که عهده دار چنین برنامه ئی شوند یا گروه های دیگر باید وارد این برنامه شوند؟ در حال حاضر سیطره روزافزون عوامل مختلف در بین جامعه و پخش برنامه های گوناگون زمینه ساز تغییر سبک زندگی برای اقشاری از جامعه است و این روشی است که غربی ها چند سالی است آن را پیشه خود قرار داده و تا حدودی نیز موفق عمل کرده اند [2]. بر اساس مستندات موجود، مهمترین عامل بیماری ها و اختلالات بشری که اخیرا با توجه به مدرنیزه شدن جوامع، نقش آن پر رنگ تر شده، سبک زندگی یا الگوی زندگی افراد است. در حقیقت یکی از دلایل تغییر رویکرد پزشکی بالینی به سمت پزشکی اجتماعی یا جامعه نگر نیز همین امر می باشد. در حال حاضر سیطره روزافزون عوامل مختلف در بین جامعه و پخش برنامه های گوناگون زمینه ساز تغییر سبک زندگی برای اقشاری از جامعه است و این روشی است که غربی ها چند سالی است آن را پیشه خود قرار داده و تا حدودی نیز موفق عمل کرده اند. سبک زندگی، فعالیت های عادی و معمول روزانه است که افراد آن ها را در زندگی خود به طور قابل قبول پذیرفته اند؛ به طوری که این فعالیت ها روی سلامت افراد تاثیر می گذارند. سبک زندگی مفهومی بسیار مهم است که اغلب برای بیان«روش زندگی مردم»به کارمی رود ومنعکس کننده طیف کاملی از ارزش ها، عقاید وفعالیت های اجتماعی است. با توجه به ابعاد متنوعی همچون سلامت روان، الگوهای زندگی های خانوادگی، الگوهای روابط افراد، مسائل اقتصادی و معیشتی و برخی موارد دیگر، آسیب شناسی سبک زندگی ناگزیر از دخول در این حوزه هاست. سبک زندگی عبارت است از رفتارهایی که افراد در خصوص نوع تغذیه و عادت غذایی خود، چگونگی گذراندن اوقات فراغت، عادت به سیگار، فعالیت بدنی، استرس و چگونگی استفاده از خدمات بهداشتی درمانی انجام می دهند[4]. سبک زندگی سالم به ارتقای سلامتی کمک کرده و سبک زندگی بد اثرات سوئی روی سلامتی دارد[5].از آنجا که دارا بودن یک سبک زندگی خاص دلالت بر انتخاب آگاهانه یا ناآگاهانه یک سری از رفتارها دارد.رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی، بخش لاینفک سبک زندگی افراد و تعیین کننده سلامتی آنهاست[6]. کاسیدی (2000) مینویسد: افرادی که سبک زندگی ناسالم دارند، احساس درماندگی بیشتری میکنند،آنان منبع کنترل بیرونی تری دارند، از حمایت اجتماعی و تحمل جسمانی کمتری برخوردارندوتحریک پذیری بیشتری دارند. بر عکس افراد دارای سبک زندگی سالم شیوه های مقابله ای مثبت تری دارند، نگرش مثبت تری به سلامتی و ورزش دارند، کمتر از مشکلات فرار میکنند؛ حمایت بیشتری دریافت میکنند و از نظر هیجانی کمتر تحریک پذیر هستند. بنابراین رفتار سالم، سلامتی را پیش بینی میکند و شناخت هایی که در رفتارهای سالم و ناسالم نقش دارند، در فرایند استرس و سلامتی نقش مهمی ایفا میکنند[7]. با وجود کثرت مستندات مربوط به حوزه سبک زندگی، به نظر می رسد هنوز تحلیل و تصور ما از ابعاد گوناگون سبک زندگی مشخص و روشن نیست. توجه به شاخصه ها و مولفه های مهمی که ساختار سبک زندگی امروزی را تشکیل داده اند همچون مصرف فرهنگی، نوع خرید، چگونگی تفریحات، ارتباطات انسانی، ضعف فرهنگ کار جمعی، عدم رعایت حقوق متقابل در روابط اجتماعی، رشد طلاق، ضعف فرهنگ و انضباط رانندگی، شهرنشینی بی رویه، الگوی های ناصحیح تفریح سالم، عدم صداقت، پرخاشگری ها و نابردباری ها در روابط اجتماعی، رویه غیر عقلانی و منطقی طراحی لباس ها و معماری شهرها، عدم رعایت حقوق افراد در رسانه ها و در اینترنت، قانون گریزی، ضعف وجدان کاری و انضباط اجتماعی، بی توجهی توانمندی های داخلی در سطح کلان کشور و مصرف گرایی و گسترش روحیه الگوبرداری های فرنگی اهمیت این امر را بیش از پیش مشخص می کند. (2). با گذشت چند سال، فضاها، و دغدغه های افراد کاملا تغییر می کند و همین ماجرا عامل بخشی از بیگانگی بین نسل های مختلف جامعه است. اگر بپذیریم خط مشی بسیاری از اولویتهای کشور را چالشهایی رقم می زنند که منجر به شکل گیری بسیج فکری مسئولان و مردم در رابطه با برون رفت از بحرانهای پیش آمده می شوند، در آن صورت باید پیش از هر اقدامی برای تغییر در مهمترین آن چالشها که به نظر می رسد در چارچوب مفهومی این طرح، سبک زندگی است، پاسخ به پرسش های مطرح شده را بیابیم. واقعیت این است که تنها راه دستیابی به پاسخ های قابل قبول برای این پرسش ها، اتکا به دانش و علوم اجتماعی و به طور مشخص جامعه شناسی است. اگر معتقدیم که غربی ها برای نفوذ در جوامع دیگر از دانش های گوناگون مثل جامعه شناسی و روانشناسی سود می جویند، این امر بدان معناست که این علوم کارایی دارد و می تواند به شناخت ما از واقعیت و حتی راه های تغییر و تحول آن کمک کند. در این راستا نیز فارغ از گفتارهایی که بصورت پراکنده در رسانه های مختلف بیان می شوند، بیش از پیش نیاز به پایگاه هایی دیده ور و پژوهش محور در کشور احساس می شود که با توجه به اهمیت موضوع مورد بررسی در این پایگاه ها می توان در مورد بااولویت بودن آن به قضاوت درستی نشست. گامهایی که می توانند برای دستیابی به این هدف مدنظر قرار گیرند عبارتند از: نیازسنجی کیفی اولیه بر اساس عینیات مردمی و نه صرفا دانش قبلی موجود بر اساس روش Hanlon، طبقه بندی اولویتهای اختصاصی جامعه به تفکیک گروه ها و اقشار با مشارکت مردم و مسئولان، گونه شناسی سبک های زندگی مختلف بومی (طرز تلقی، ارزش ها، شیوه های رفتاری،تغذیه، حالت ها و سلیقه ها)، تدوین سبک های زندگی بومی و محلی به تفکیک سبک های مفید و مضر، ارائه بازخورد به جمعیت هدف جهت آگاهی (رسانه سازی) و فراهم ساختن مقدمات مشارکت آموزشی، تعیین ریشه های تاریخی و اجتماعی سبک های زندگی بومی مختلف، ریشه یابی علیتی سبک های مختلف با مشارکت صاحب نظران محلی با محوریت بیانات مقام معظم رهبری (عوامل دموگرافیک، بیولوژیک، ارتباطات و حمایت ها)، تعیین ویژگی های سبک های بومی زندگی اجباری (غیرقابل تغییر) مثل شهرنشینی و غیراجباری و قابل تغییر، تعیین نهادهای موثر و ذیربط و توانا در تعدیل و تغییر سبک های زندگی، تعیین رسانه های گروهی در تغییر سبک زندگی، متمرکز کردن فعالیتهای شهرستانی حول محور سبک زندگی و ایجاد بانک مستندات سبک زندگی در پایگاه، راه اندازی سامانه الکترونیکی پایگاه جهت اطلاع رسانی و ایجاد زمینه های بسیج همگانی و آسیب شناسی طرح، ایجاد گروه های مطالعاتی با محوریت سبک زندگی اسلامی و استخراج گویه های اصیل و مذهبی، ایجاد خوشه های محلی سبک شناسی، تعیین دقیق شاخصهای خانوادگی و غیرخانوادگی موثر بر فرایند شکل گیری سبک های زندگی، تعیین اثرات دقیق فرایندهای نسلی بر بروز و ظهور سبک های نوظهور و نوین، تعیین اثرات افزایش جمعیت شهری و مهاجرت بی رویه به شهرها، تعیین اثرات استفاده از تکنولوژی و نفوذ فرهنگ بیگانه، تعیین اثرات سلامت جامعه و مسایل اجتماعی و فرهنگی بر فرایند شکل گیری سبک های زندگی و تعیین اثرات آموزش برنامه های سلامت کشوری بر شکل گیری سبک زندگی. سبک زندگی از الگو های فرهنگی، رفتاری و عادتی شکل می گیرد و افراد به طور روزمره آنها را در زندگی فردی و اجتماعی خود به کار می گیرند. پایگاه های دیده ور، مراکز حساسی هستند که با دقت تمام، مشکلات و چالشها را رصد کرده و زمینه را برای اقدام به موقع فراهم می کنند. تجربه کارائی این پایگاه ها در زمینه پایش و مدیریت بیماری ها و اختلالات و کشف راه های برون رفت از آنها پیشتر به اثبات رسیده است. رویهم رفته تمامی مهارت ها و توانمندی های مورد نیاز برای ایجاد و رسیدن به اهداف پایگاه دیده ور به 9 رکن تقسیم می شود: بررسی نیاز جامعه، تعیین استراتژی پایگاه، تعیین استراتژی روش شناختی، تعیین استراتژی محتویات، طراحی اصول کار، پیاده سازی، تولید محتوا، طراحی پیوستگی اطلاعات، مدیریت پروژه. فصل ممیز عملکرد این پایگاه با مراکز تحقیقاتی فعلی که در شرایط کنونی متصدی امر اجرا و حمایت پژوهشهای مختلف هستند، علاوه بر اختصاصی بودن حیطه تحقیقاتی آن در بررسی سبک زندگی مردم هر منطقه، همچنین اینست که پایگاه های دیده ور با توجه به ماهیت و اهدافشان، برخوردار از شیوه مراقبت فعال پژوهشی مبتنی بر نیازسنجی، تشخیص، انعکاس و عمل بوده و خلاف جهت مراکز تحقیقاتی فعلی که دارای الگوی مراقبت پژوهشی غیرفعال هستند، حرکت می کنند. به نظر می رسد با این تفاسیر بایستی با الگوگیری از مراقبتهای فعال و غیرفعال درمانی، برای اولین بار الگوی مراقبت فعال و غیرفعال را در حوزه پژوهش و تحقیقات با عناوین مراقبت فعال و غیرفعال پژوهشی، نیز به جامعه شناساند. با بهره گیری از این رویکرد نوین، به نوعی بخش عمده ای از حلقه مفقوده سیکل معیوب کاربردی کردن یافته های تحقیقات تکمیل و اصلاح گردیده و عملا تا اندازه زیادی جلوی تحقیقات عقیم گرفته می شود. جمع آوری مداوم و منظم اطلاعات مربوط به سبک زندگی، تجزیه و تحلیل اطلاعات و مداخله در روند پایش رویداد، سه عنصر مهم و اساسی هستند که فقط با ایجاد یک پایگاه دیده ور در این زمینه محقق خواهند شد و این مهمترین رسالت پایگاه دیده ور سبک زندگی است.
    کلیدواژگان: پایگاه های دیده، سبک زندگی
  • زهرا نیک منش، ناهید عسگری صفحات 570-574
    زمینه و هدف
    رنج، احساس، ادراک، هیجان و تفکری است که در همه انسان ها وجود دارد و اغلب با مشکلات سلامت روان همراه است که هم به صورت جسمی(درد، بیماری، آسیب و در نهایت مرگ) و هم روانی(غم، ترس، اضطراب و ناامیدی) تجربه می شود. این پژوهش با هدف بررسی نقش عاطفه مثبت در پیش بینی ابعاد ادراک رنج در بیماران MS طراحی و اجرا گردید.
    مواد و روش کار
    43 بیمار از بیمارستان های تابعه دانشگاه علوم پزشکی شهر زاهدان به روش نمونه گیری در دسترس(غیر احتمالی) انتخاب شدند. و به پرسشنامه های عاطفه مثبت و ادراک رنج پاسخ دادند. داده ها به روش همبستگی و رگرسیون گام به گام تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که عاطفه مثبت پیش بینی کننده(27/0)منفی و معنادار ادراک رنج(رنج روانی) است.
    نتیجه گیری
    بنابر این، استنباط می شود که عاطفه مثبت بر ادراک رنج بیماران MS تاثیر دارد. بنابراین با تشکیل جلسات مشاوره گروهی و شرکت دادن مبتلایان به MS در فعالیت های فرهنگی و ورزشی متنوع برای ایجاد عاطفه ی مثبت،، می توان در جهت کاهش رنج در بیماران مبتلا به MS گامی موثر برداشت.
    کلیدواژگان: ادراک رنج، بیماری MS، عاطفه مثبت
  • محسن اصغری نکاح، مهدی علی نژاد، هادی محمدپور، شیما ابراهیمی صفحات 575-583
    چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش بازی های زبان شناختی در افزایش مهارت خواندن دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. در جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی طراحی گردیده است. جامعه ی آماری کلیه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی پایه دوم مقطع ابتدایی شهرستان مشهد بودند که از بین آن ها 30 دانش آموز به شیوه خوشه ایتصادفی انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش20 جلسه 45 دقیقه ای، بازی های زبان شناختی را دریافت کردند. گروه کنترل نیز در لیست انتظار بودند و هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های پژوهشگر ساخته ی سرعت خواندن و درک مطلب جمع آوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها درسطح توصیفی از آماره های میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که مهارت واج شناختی و درک مطلب در دانش آموزان کم توان ذهنی که مداخله ی آموزش بازی های زبان شناختی را دریافت کرده بودند، نسبت به دانش آموزان کم توان ذهنی گروه گواه بهبود یافته است (به ترتیب: 001/0>p؛ 001/0>p). از طرفی نیز، سرعت خواندن در دانش آموزان کم توان ذهنی که مداخله ی آموزش بازی های زبان شناختی را دریافت کرده بودند، نسبت به دانش آموزان کم توان ذهنی گروه گواه تغییری نکرده است (102/0>p). با این وجود، می توان نتیجه گرفت که آموزش بازی های زبان شناختی به دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر روش مناسبی برای افزایش مهارت خواندن آن ها است. سیدمحسن اصغری نکاح، مهدی علی نژاد، ، هادی محمدپور alinejad28@gmail.com Hadi.m2008@gmail.com alinejad28@gmail.com. دکترای علوم تربیتی گرایش مدیریت آموزشی، استادیار.
    کلیدواژگان: دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر، بازی های زبان شناختی، مهارت های واج شناختی مهارت خواندن، درک مطلب
  • فاطمه بخشعلی ساعتلو، محمدحسین تقدیسی، داوود شجاعی زاده، رحیم بقایی، فاطمه حسینی صفحات 584-591
  • مهناز صلحی، مرتضی حقیقی، فاطمه رحمتی نجار کلایی*، حسین عفیفه زاده کاشانی، علیرضا زمستانی صفحات 592-598

    احتمال انتقال ویروس ایدز از طریق وسایل آرایشگری به علت استفاده از تیغ و اقداماتی مانند خالکوبی (تاتو) رو به افزایش است.هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین میزان ادراکات آرایشگران مرد شهرستان مرند درباره رفتارهای پیشگیری کننده از ایدز براساس الگوی اعتقاد بهداشتی در سال 1390 است. این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی مقطعی بوده واز کل 104 نفر آرایشگر مرد شهرستان مرند، 89 نفر که حاضر به همکاری بودند، وارد مطالعه گردیدند. از پرسشنامه روا و پایا شده بهره گرفته شد که شامل سوالاتی درباره ادراکات منافع، موانع، حساسیت و شدت درک شده از بیماری ایدز و مهمترین راهنماهای عمل بود. داده ها از طریق تکمیل پرسشنامه توسط خود افراد نمونه جمع آوری گردید و سپس با کمک نرم افزار SPSS ((version15 و آزمون های آماری توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آزمون های تحلیلی (آنالیز واریانس، کای دو و ضریب همبستگی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته ها آرایشگران مورد بررسی منافع درک شده پیشگیری از ایدز بالاتر از سایر ادراکات و حساسیت درک شده کمتر از بقیه بود. ارتباط معنی داری بین تحصیلات و حساسیت درک شده همچنین سن و حساسیت درک شده افراد مورد بررسی مشاهده شد (P<0/05). در مجموع یافته های این مطالعه بر لزوم طراحی و اجرای مداخلات آموزشی به منظور ارتقاء حساسیت درک شده و کاهش موانع درک شده پیشگیری از ایدز درآرایشگران تاکید دارد.

    کلیدواژگان: ایدز، ادراکات، آرایشگران
  • نوشین پیمان، فاطمه بهزاد*، علی تقی پور، حبیب الله اسماعیلی صفحات 599-607

    سواد سلامت را می توان به صورت توانایی خواندن، درک کردن و عمل کردن بر اساس توصیه های بهداشتی و سلامتی تعریف نمود. امروزه سواد سلامت ناکافی به عنوان یک تهدید جهانی به شمار می آید. از این رو هدف از این مطالعه، تعیین نحوه برقراری ارتباط کارکنان بهداشتی با افراد مبتلا به بیماری مزمن برحسب سطح سواد سلامت آنها است. این پژوهش مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی بر روی 240 نفر از افراد مبتلا به بیماری مزمن که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، انجام گردید. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه سواد سلامت چو جهت سنجش سطح سواد سلامت و پرسشنامه مراقبت اولیه در بزرگسالان برای ارزیابی سواد سلامت ارتباطی بود. داده ها پس از جمع آوری توسط نرم افزارSPSS تجزیه و تحلیل شد. میانگین سنی آزمودنی ها 05/1±7/52 سال بود. سواد سلامت 4/50% از آزمودنی ها ناکافی و 7/11%مرزی و مابقی کافی بود. سواد سلامت ارتباطی حدود 76.7% افراد در این بررسی ضعیف و بقیه قابل قبول ارزیابی شد. در این مطالعه ارتباط آماری معنی داری بین سطح سواد سلامت ناکافی و سواد سلامت ارتباطی مشاهده شد(P<0.001). افراد دارای سواد سلامت ناکافی، بیشترین مشکلات سواد سلامت ارتباطی را استفاده از اصطلاحات تخصصی(P˂0.001)، صحبت سریع وتند (P=0.001)، توجه ناکافی به صحبت افراد (P˂0.001)، عدم استفاده از رسانه های مصور و قابل درک(P˂0.001)، عدم پاسخ به نگرانی (P˂0.001)، فرصت ناکافی پرسیدن سوال(P˂0.001) و عدم دریافت بازخورد (P=0.001) گزارش نمودند. بر اساس یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود که آموزش و اطلاع رسانی کافی به کارکنان بهداشتی در زمینه ارزیابی سواد سلامت و به کارگیری مهارت های ارتباطی متناسب با سطح سواد سلامت افراد دارای بیماری مزمن انجام شود.

    کلیدواژگان: سواد سلامت، مراکز بهداشتی درمانی، بیماران دارای بیماری مزمن، سواد سلامت ارتباطی، کارکنان بهداشتی
  • عبدالله غلامی، احمد رضا سلطان زاده، رقیه عابدینی، مرضیه صحرانورد صفحات 608-612
    زمینه و هدف
    اختلالات اسکلتی- عضلانی بخش عمده ای از بیماری های شغلی را به خود اختصاص داده و یکی از مهم ترین دلایل غیبت از کار و از کار افتادگی می باشد. این مطالعه با هدف تعیین شیوع MSDs و ریسک فاکتورهای آن و همچنین ارزیابی ریسک ابتلا به این اختلالات به روش RULA در یک کارخانه چینی سازی در استان خراسان رضوی انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی 100 کارگر زن بخش دکوراسیون یک کارخانه چینی سازی انجام شده است. جمع آوری داده های مطالعه با استفاده از پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک، نوردیک و چک لیست RULA انجام شد. داده های مطالعه با استفاده از آزمون های آماری کای دو و t و با استفاده از نسخه 16 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده و مقدار آلفای کمتر از 05/0 به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین سن و سابقه شغلی افراد مورد مطالعه به ترتیب 09/14±6/28و 63/1±53/2 سال و میزان شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در افراد مورد مطالعه 0/81% بدست آمد. 38% افراد در سطح ریسک 2 و 62% نیز در سطح ریسک 3 RULA قرار گرفتند.
    نتیجه گیری
    علی رغم پایین بودن میانگین سنی و سابقه شغلی افراد مورد مطالعه، شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی بالا بوده و ارتباط سطح ریسک ارزیابی شده با روش RULA و میزان شیوع اختلالات نشان داد که در افراد دارای شیوع MSDs سطح ریسک ابتلا به این اختلالات بالاتر از افراد فاقد شیوع MSDs می باشد.
    کلیدواژگان: اختلالات اسکلتی، عضلانی (MSDs)، RULA، ریسک ارگونومیک اختلالات اسکلتی، عضلانی، کارخانه چینی سازی
  • فریبا کیانی، محمدرضا خدابخش، حامد خستو هشجین صفحات 613-622
  • مریم عشقی زاده، مهدی بصیری مقدم، کوکب بلوچی بیدختی، الهه بنفشه، سمانه نجفی، آرزو کیانی صفحات 623-629
    زمینه و هدف
    . لکنت زبان یک اختلال تعاملی است. نحوه ارتباط والدین با کودکان قوی ترین عامل موثر بر الگوهای تعاملی خانواده محسوب می شود. از آنجایی که پیشرفت هر کودکی در فراگیری زبان، از ترکیب پیچیده تاثیرات زیستی محیطی حاصل می شود لذا تصمیم بر آن گرفته شد تا پژوهشی با هدف مقایسه سبک فرزندپروری مادران کودکان با لکنت زبان و مادران با کودکان بدون لکنت در شهرهای گناباد و تربت حیدریه در سال 91 انجام گردد.
    روش تحقیق: مطالعه حاضر از نوع مورد شاهدی است. از طریق نمونه گیری در دسترس از میان کودکان مدارس ابتدایی گناباد و تمامی کودکان مراجعه کننده به مراکز گفتار درمانی گناباد و تربت حیدریه 60 کودک مبتلا به لکنت زبان به عنوان گروه مورد و 120 کودک بدون لکنت با استفاده از نمونه گیری تصادفی به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند با این شرط که از نظر محل سکونت، جنس و سن، با گروه مورد همسان باشند. فرم گردآوری اطلاعات و پرسشنامه سبک فرزند پروری بامریند توسط مادران تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون های کای اسکوئر،T مستقل، کروس کالوالیس ومن ویتنی و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    میانگین نمرات سبک فرزندپروری مقتدرانه، سهل گیر و مستبدانه در گروه مورد به ترتیب 8/3+3/41 و 8/3+9/25 و 2/7+2/29 و در گروه شاهد2/4+5/42 و1/4+4/26 و 6/5+7/25 بود. اختلاف معنی داری در میانگین نمرات سبک مستبدانه دو گروه وجود داشت (02/0>p). در سبک مقتدرانه و سهل گیر تفاوتی مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    میانگین نمره سبک فرزندپروری مادران کودکان با لکنت زبان بیشتر از مادران با کودکان بدون لکنت بود. بنابراین درنظرگرفتن سبک فرزندپروری وتاثیر آن در درمان لکنت زبان و بررسی سایر عوامل مرتبط توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: لکنت زبان، سبک فرزندپروری، کودکان
  • محمدرضا فروتن، مهرنوش باقریان، سمیه کاظمیان صفحات 630-635
    هدف
    با توجه به اهمیت سلامت دانشجویان، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش هوش هیجانی، سبک مقابله با تنش و منبع کنترل به عنوان پیش بینی کننده های سلامت عمومی دانشجویان بود.
    روش
    پژوهش حاضر تحقیقی توصیفیاز نوع همبستگی است. جامعه این تحقیق شامل کلیه دانشجویان پرستاری دانشکده پرستاری حضرت زینب (س) لارستان، دانشگاه علوم پزشکی شیراز که در سال تحصیلی 91-90 در مقطع کارشناسی پرستاری مشغول به تحصیل بودند، شامل می شود. به دلیل حجم کم جامعه تمام دانشجویان که شامل سه ورودی 90و89و 88 پرستاری بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های هوش هیجانی، سبک های مقابله با تنش، منبع کنترل و سلامت عمومی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های آماری رگرسیون همزمان و گام به گام استفاده شد.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان می دهد که از میان سبک های مقابله با تنش، سبک مسئله مدار رابطه مثبت و معنادار با سلامت عمومی و سبک هیجانی و انفعالی – اجتنابی رابطه منفی و معناداری با سلامت عمومی دارد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهای سبک مقابله با تنش هیجانی، منبع کنترل و هوش هیجانی به ترتیب می توانندبیشترین پیش بینی سلامت عمومی را در دانشجویان انجام دهند.سطح معناداری در این پژوهشP<0/01 است.
    نتیجه گیری
    یافته های این پژوهش نقش سبک مقابله با تنش هیجانی، منبع کنترل و هوش هیجانی را به عنوان متغیر های پیش بینی کننده سلامت عمومی دانشجویان مورد تایید قرار دد و می تواند در تعیین برنامه ریزی و آموزش جهت ارتقای سلامت روان دانشجویان موثر واقع گردد.
    کلیدواژگان: هوش هیجانی، سبک های مقابله با تنش، منبع کنترل و سلامت عمومی دانشجویان
|
  • Rzahra Nikmanesh, Nahid Askari Pages 570-574
    Pain is a natural feeling، perception، emotion، and reflection of all human beings and often comes along with mental and health problems which is experienced physically (pain، disease، injury and consequently death) and mentally (sorrow، fear and despair). This study aims to investigate the role of positive affection on predicting the aspects of pain perception in patients with MS. Forty three patients were selected by sampling from the hospitals affiliated with Zahedan University of Medical Sciences، who have filled in the questionnaire about the positive affection and pain perception. The data were analyzed using the correlation and Regression methods. The regression results showed that the positive affection is a significant predictor of pain perception (0. 27). Thus، it is inferred that the positive affection has effects on pain perception of MS patients. Participating in group counseling sessions، and cultural ans sport activities that improve the positive affections may have significant role in alleviating pain MS patients
    Keywords: Pain Perception, Positive Affection, MS
  • Mohsen Asgharinekah, Mahdi Alinejad, Hadi Mohanadpor, Shima Ebrahimi Pages 575-583
    The present study has been conducted with the purpose of exploring linguistic plays in increasing reading skill among retarded students. The kind of the study is quasi-experimental with pre-test and post-test، being conducted among all retarded students studying in second grade of elementary schools at Mashhad. The sample included 30 subjects، randomly selected and assigned as experimental and control. Then the experimental group received 20 sessions of linguistic plays. In data collection we used two standard tests، namely Raven children test for homogenous subjects، and phonemic knowledge test، and also two researcher-made tests of reading speed and comprehension with appropriate validity and reliability. In data analysis، in descriptive level، we used indicators of central tendency، dispersion index، frequency distribution table، diagram and etc. and in inferential level، in addition to examining the normality of data and investigating test hypotheses we used covariance analysis and t-test. The findings show that: 1. Phonemic skill score of retarded students receiving intervention (linguistic plays)، has been higher compared to control group (p<0. 001) 2. No difference has been found regarding reading speed score among both groups. (p<0. 102). 3. Reading comprehension score of experimental group has been higher than control group (p<0. 001). Therefore، the results indicate that this educational method has been appropriate and can increase retarded students'' reading skill. Keywords: educable mentally retarded student، linguistic plays، phonological skill، reading skill، reading speed، comprehension
    Keywords: educable mentaly retarded student, linguistic plays, phonological skill, reading skill, reading speed, comprehension
  • Fatemeh Bakhshali Saatloo, Mohammad Hossein Taghdisi, Davoud Shojaizade, Rahim Baghaei, Fatemeh Hosseini Pages 584-591
  • Mahnaz Solhi, Morteza Haghighi, Fatemeh Rahmati Najarkolaei, Hossein Afifehzade Kashani, Alireza Zemestani Pages 592-598

    Some groups such as barbers have a more effective role in HIV/AIDS transmission. Probability of transmission of the (HIV) through barber’s equipment is drastically high. Using infected razors and doing tattoos are the most important way of spreading the disease. The aim of this study was to determine the perceptions of male barbers of Marand city (Iran) about HIV/AIDS based on health belief model (HBM) during 2010-2011. This is a descriptive-analytical، cross- sectional and applicable study. The study population was all male barbers of Marand city، a total of 104، 89 of them recruited to cooperate in this study. The questionnaire sections included perceived benefits، barriers، susceptibility، and severity and cues to action of HIV/AIDS preventive behaviors. Reliability and validity of questionnaire was determined. The collected data was analyzed with SPSS software ver 12 and descriptive an analytic statistic (such as mean and SD) such as ANOVAs، Chi-square test and correlation coefficient. Highest HIV/AIDS prevention perception was perceived benefits and lowest was perceived susceptibility. This study have showed that a significant relationship between education level and perceived susceptibility، and also between perceived susceptibility and age (P <0 / 05). Findings indicate that، educational intervention for promotion of barbers susceptibility and decreased perceived barriers in this groups is recommended.

    Keywords: AIDS, perception, Barbers
  • Nooshin Peyman, Fatemeh Behzad, Ali Taghipour, Habibollah Esmaily Pages 599-607

    Health literacy is defined as the extent to which an individual is able to obtain، process and understand basic health information. Thus، the purpose of this study was to Examined how health workers communicate with patients according to their level of health literacy in Mashhad health centers. A cross-sectional survey of 240 patients by chronic disease was conducted in Mashhad. The method of sampling was Multi-stage Random Sampling. Health literacy was measured using the Test of Chew’s Screening Questions and Health‐literacy “friendliness” associated with Adult Primary Care Questionnaire. Data was collected and analyzed by SPSS software. The mean age of subjects was 05/1±7/52. Approximately 4/50% had limited and others had marginal health literacy skills. The findings of this study showed a significantly correlation between inadequate health literacy and the poorest ratings to communication were observed (P<001/0). Low health literacy is more prevalent in patients (%4/50). Patients with inadequate health literacy experienced lower quality and clarity of health center communication along multiple domains. Explanation of patients’ problems was، explanation of care processes، inadequate attention to people talking، fast talking، lack of response to concerns، inadequate usage of visual media، feedback، and poor opportunity to ask questions. More attention to assess health literacy and use effective health communication is warranted in the health center.

    Keywords: health literacy, health centers, patients with chronic diseases, friendliness, health workers
  • Abdollah Gholami, Ahmadreza Soltanzadeh, Roghayeh Abedini, Marzieh Sahranavard Pages 608-612
    Introduction
    Musculoskeletal disorders have been devoted high percentage of occupational injuries and it is one of the leading causes of absence from work and disability. In this study we aimed to determine prevalence of musculoskeletal disorders and their risk factors and to evaluate exposure of musculoskeletal disorders risk factors by Rapid Upper Limb Assessment (RULA) Technique in a porclean manufacturing factory in south Khorasan province.
    Materials And Methods
    This cross-sectional study was conducted among 100 selected female workers from the decoration unit of the porclean manufacturing factory. Data were collected using demographical and Nordic Musculoskeletal Disorders Questionnaire (NMQ) and RULA form. Statistical analyses were performed by chi-square and t tests and using SPSS، version 16. The level of significance was set at <5%.
    Results
    The mean of age and job tenure in subjects were 28. 6±14. 09 and 2. 53±1. 63 years، respectively. Prevalence rate of MSDs was 81. 0%. 38. 0% of individuals were at risk level 2 and also 62. 0% at risk level 3 of RULA.
    Conclusion
    Despite that means of age and job tenure were low، but prevalence of MSDs was high among workers. Assessment of MSDs and RULA risk level relationship indicated that MSDs risk level in exposed subjects were higher than non-exposed individuals.
    Keywords: Musculoskeletal disorders (MSDs), RULA, Musculoskeletal disorders risk, porclean manufacturing factory
  • Fariba Kiani, Mohammad Reza Khodabakhsh, Hamed Khastwo Hashjin Pages 613-622
    Background
    Researchers have mentioned that safety climate may predict occupational accidents and psychological distresses in the workplace. The present study examined degree of safety climate related to occupational stress and its dimensions among workers’ Isfahan Steel Company.
    Methods
    A self-administered anonymous was distributed to 189 workers. The survey included demographic factors، occupational stress and its components (perceived job self-efficacy and perceived job helplessness) and the safety climate. The data were analyzed by Multivariate and correlation techniques.
    Results
    The results showed that: 1) there were significant correlations between safety climate with occupational stress as well as with its one component namely perceived job helplessness (p<0. 01); 2) there wasn’t a significant relationship between safety climate and perceived job self-efficacy; 2) in multivariate analysis، safety climate respectively about 15% and 19% of the variance of variables of job stress and perceived job helplessness significantly predicted (p<0. 01).
    Conclusion
    improving safety climate in workplace can be important to prevent the development of stress-related diseases and to promote workers health.
    Keywords: safety climate, occupational stress, perceived job self, efficacy, perceived job helplessness
  • Maryam Eshghizadeh, Mehdi Basirimoghadam, Tahereh Baloochi Beydokhti, Elahe Banafshe, Samaneh Najafi, Arezo Kiyani Pages 623-629
    Author (s):
    Background And Aim
    Stuttering is a interactional disorder. How to parental relationship with the child is strongest effective factor on family interaction patterns. Parenting styles including standards and regulation that are established by parents for their children. Child progression in learning of language is derived from a complex combination of environmental and biological affects. This study aims to determine the comparison parenting style in mothers of stuttering child and mothers of nonstuttering children in Gonabad and Turbat Heydarieh in 2012.
    Materials And Methods
    This study is a case –control design. Through convenience sampling، children who stuttering from elementary school in Gonabad and all children who were refer to Speech therapy of Gonabad and Turbat Heydarieh were selected. 60 children were in the case group and by using random sampling، 120 children without stuttering were selected as control group. Groups were matched to location، age and sex. Demographic information and Baumrind parenting style questionnaires were completed by mothers. Data analyzed by using SPSS statistical software and chi-square، T-independent، and Kruskal wallis، Mann-Whitney and linear Regression tests.
    Results
    The mean Scores of authoritative، permissive and authoritarian styles of mothers is case group were 41. 3+3. 8، 25. 9 + 3. 8 and 29. 2+7. 2. The mean scores for the same categories of parenting style in control group were 42. 5+4. 2، 26. 4+4. 1 and 25. 7+5. 6. The mean score of authoritarian styles in two groups were significant (p= 0. 02).
    Conclusion
    The mean Scores of authoritarian parenting style in mothers of stuttering child was more. So considering parenting style and its effects in treating stuttering and other relevant factors are recommended.
    Keywords: parenting styles, stuttering, children
  • Mahammadreza Forotan, Mehrnosh Bagherian, Somaye Kazemian Pages 630-635
    Background
    Life review therapy have been used for reducing PTSD symptoms in infertile women. Using life review therapy with elements of religious ontology، this study introduces an intervention for decreasing depresssion symptoms in infertile women.
    Method
    The study population included clients referred to the two counseling centers in Tehran during 2010 and 2011. The sample consisted of 18 infertile women who referred for treatment with depresssion diagnosis by their psychiatrist and were willing to participate in the study. After completion of diagnosis process and a pre-test، infertile women were randomly assigned to the two groups of intervention and control. depresssion symptoms were assessed by depresssion questionnaire (Beck،1998) before and after the intervention. The intervention group received ten sessions of life review therapy and the control group were invited to attend treatment sessions after the study and the post-test. None of the members of the two groups took any medication during the study period and they were followed up three months later to check the persistence of the effects.
    Results
    Analysis of data by t-test showed a significant decrease in depresssion symptoms in the experimental group (α = 0. 01). Findings showed that life review therapy with emphasis on Islamic ontology was effective in reducing depresssion symptoms (p < 0. 000).
    Conclusion
    Using elements of religious ontology for infertile women who believe with a process of life review therapy can be effective in reducing depresssion symptoms.
    Keywords: emotional intelligence, coping with stress, locus of control, r public health students